۱۳۸۸-۰۷-۲۷

حوض های زمردین آب بر فراز قلهء بابا

بامیان به دلیل داشتن آثار تاریخی بی همتا و مناظر طبیعی زیبا، نزد یونسکو"موسسۀ علمی فرهنگی سازمان ملل متحد" در لست میراث های بزرگ بشری ثبت شده است.

یکی از معروف ترین محلات طبیعی بامیان، بند های آب طبیعی در بند امیر می باشد که همین امسال به حیث اولین پارک ملی افغانستان شناخته شد.


اما ناشناخته ترین مناظر طبیعی بامیان، حوض های بزرگ طبیعی آب است که شبیه بندهای آب بند امیر بوده، بر فراز سلسله کوه های بابا قرار دارد و از عجایب جهان، به شمار می رود.

برای دیدن این مناظر زیبای طبیعی،از شهر بامیان با صدها تن و ده ها موتر، در ترکیب یک کاروان به نام صلح همراه شده، از مقابل آثار تاریخی و مجسمه های بزرگ تخریب شدۀ بودا، می گذریم.

به سمت سایه رخ سلسله کوه های بابا و جنوب غرب شهر بامیان داخل درۀ فولادی، به پیش می رویم. از دو راهی میان درۀ فولادی، سرک سمت غرب را گرفته از لیسۀ شیرین هزاره و بازار لیسۀ شاه فولادی، از بین باغ های سر سبز، درخت های تنومند، کشت زار ها و دهکده ها تیر می شویم و بعد از طی ده کیلومتر، به روستای علی بیگ می رسیم.

قریهء علی بیگ در پای قله های فولادی مانند نگین افتاده و منظرۀ زیبا را تشکیل داده است.

کاروان موترها در همین قریه متوقف می شود.


از روستای علی بیگ با کاروان متشکل از صدها کوه نورد جوان، کهنسال، زن، مرد، داخلی و خارجی با خرها، اسپ ها و قاطرها به سمت جنوب غرب این روستا و به سوی قله های شاه فولادی حرکت می کنیم.

سلسله کوه های بابا بزرگ ترین کوه های مناطق مرکزی افغانستان است و بلندترین قلۀ آن «شاه فولادی» 5200 متر از سطح بحر ارتفاع دارد.

هر قدر به سوی قله های مغرور به پیش می رویم، پای ها از شدت خسته گی از حرکت باز می مانند، اما منظره های دلکش، هوای تازه و آسمان آبی قلب ها را از شدت هیجان به تپش می آورد و به پای ها نیروی تازه می بخشد.
08.07.1388

قلهء شاه فولادی با سنگ های سیاه و براق که به احتمال زیاد غنی از آهن بوده و صد ها گوهر ناشناختهء دیگر در دل دارند، در پرتو نور آفتاب می درخشد.

شاه فولادی زیر انبوه سفید برف که از زمستان سال گذشته بر فراز آن باقی مانده و صخره های سر به فلک کشیده و هیولا مانند، همچو اژدهای پرخط و خال و هول انگیز به چشم می خورد.


بعد از پیمودن ده کیلومتر راه با پای پیاده، تعدادی از کوهنوردان در نیمهء راه باقی ماندند. تعداد دیگر افتان و خیزان خود شانرا به نخستین حوض آب ها رسانیده اند.

در این جریان یک روز نمی توان به تمام این حوض های آب رسید. یک تن از دو باشندهء محل که به حیث راهنما با ما آمده اند، دربارۀ این حوض های آب و تعداد آن ها برایم قصه می کند.

زوارعصمتی که پنجاه تا پنجاه و پنج ساله به نظر می رسد و از باشندگان روستای علی بیگ در پای قلۀ شاه فولادی می باشد، می گوید:
"بالای این کوه ها دوازده حوض آب وجود دارد. بزرگترین آن «حوض عزت» نام دارد که دارای یک کیلومتر عرض و دو کیلومتر طول می باشد. عمق این حوض ها به خدا معلوم است. جهانگردان که قبل از آغاز جنگ ها به این مناطق می آمدند، لباس های غواصی را هم با خودشان می آوردند ولی جرات نمی کردند، خود را به این حوض های آب بیاندازند.


تندیس بودا در بامیان که توسط طالبان از بین برده شد
یک تعداد خارجیان را می بینم که با دیدن حوض های شگفت انگیز آب و مناظر زیبا و رویایی کو های سر به فلک کشیده، گیج و شگفت زده شده اند.
آنها از امریکا، اروپا و دیگر کشورها آمده اند و تعداد شان حدود چهل تن می باشد.
از آنان نیز می پرسم از کجا آمده اند، شهروند کدام کشور ها هستند و دربارۀ این جلوه های شگفت انگیز طبیعت چه نظر دارند؟
یکی می گوید:
"من ایریک از امریکا آمده ام. تا حال یک حوض را دیدم، خیلی زیبا و جالب است."
دیگری می گوید:
"نام من ایمی میخاییل است. من نیمه مصری و نیمه ایرلندی هستم. در امور صحی کار می کنم. بسیار قشنگ بود.خیلی خوشم آمد."
صدایی را می شنوم که می گوید:
"من می کی کوداما از جاپان هستم. کارمند سفارت جاپان در کابل می باشم. خیلی زیبا است. دلم می خواهد آب بازی کنم، ولی می ترسم که یخم بزند."

از چند تن افغان نیز سوال می کنم که با دیدن این گوشه و بیشه های وطن شان چه می گویند:
"من محمد اسحاق فیاض هستم و استاد پوهنتون بامیان می باشم. یک حوض آب را توانستم که ببینم. بسیار تعجب آور بود. هیچ باور نمی کردم که بر فرق کوه چنین حوضی باشد."


"اسم من داکتر محمد حیدر رضا است. شصت سال دارم و رییس موسسه مین پاکی سازمان ملل در کابل می باشم. ما دیروز همراه هفت تن دیگر از همکارانم، از کابل به بامیان آمدیم تا در این برنامهء کوهنوردی اشتراک کنیم. من افغانستان عزیز وطن خود را از خون، رگ و پوست خود زیاد تر دوست دارم. سویس در اروپا از نظر زیبایی مشهور است، اما وطن ما از سویس اروپا هم کرده، زیبا تر است."


در این قله ها و بیشه های که پای آدمی زاد کم تر به آن رسیده است بیشتر پناه گاه حیوانات وحشی و پرندگان صحرایی بوده است.

در مورد این که چه نوع حیوانات و پرنده گان در این مناطق وجود داشته و دارد، ازیک باشندهء محل می پرسم می گوید:
" من کربلایی محمود هستم. شصت و شش ساله دارم و در قریهء علی بیگ در پای این کوه ها زنده می کنم. از جملهء حیوانات، در این کوه ها آهو پلنگ و گرگ زنده گی دارد. گله های آهو در اثر جنگ های گذشته کم شده بود. در این سال ها گله های پنج تا ده تایی دیده می شود. پیش از شروع جنگ ها تعداد آهو خیلی زیاد بود.هرگلۀ آهو بیست تا سی تا بود و مثل گله های گوسفند معلوم می شدند که در زمین های زراعتی دامنهء کوه ها می چریدند.


کربلایی محمود می افزاید:
"این مناطق سه نوع آهو دارد. بز، تکه و غولجه هم هست. پدرکلانم شکارچی بود. یادم است که او یک غولجه را شکار کرده بود که سیزده سیر گوشت داشت. پلنگ هم وجود دارد، اما تعداد آن زیاد نیست. پلنگ خیلی با هیبت و ترسناک است."



کربلایی محمود در مورد پرنده گان می گوید:
از پرنده ها، کوک در این مناطق وجود دارد. کوک زری هم که صدای خیلی بلند دار در این کوه پایه ها زنده گی می کند.
صبحدم صدای کوک زری ما را از خواب بیدار می کند. کوک زری صدای خیلی قشنگ و زیبا دارد.

گزارش از: علی عرفان

۱۳۸۸-۰۵-۳۱

مشق آزادی"

"باسمه تعالی

چه بسیار افرادى كه داد آزادى خواهى دارند و ديگران را به آزادى مى خوانند، اما بى آن كه توجّه داشته باشند، اسير و بنده هستند و از خود اختيارى ندارند. بسيارى از اشخاص كه آزادى و حقوق ديگران را پايمال كرده و آن را دستخوش اميال و اراده خود ساخته و خود را بر ملل و جوامع، فرمانرواى مطلق مى شمارند نيز از نعمت آزادى محروم هستند. اين هر دو دسته بنده اند ؛ امّا نه بنده يك تن؛ نه بنده اى كه جسمش در اختيار غير باشد، و فكر و انديشه اش در اختيار خودش. اينان بنده هوا، بنده پول، مال و بنده مقام هستند. غلام حلقه به گوش شهوت، غلام اربابان قدرت، حاكمان و اميران و بنده عادات و خرافات هستند. بندگانى كه علاوه بر جسمشان، روح و فكرشان نيز بنده است و همه چيزشان در بند افتاده و از آزادى واقعى و استقلال روحى و فكرى بويى نبرده اند.

يقيناً اين گونه افراد، بنده اند و آزاد ساختن آنان کار دشواری است. اما دين اسلام براى آزادى اين افراد، برنامه هاى وسيعى را پيشنهاد كرده تا بشر را از بند استعباد، عادات رذيله و هواى نفس آزاد سازد و تا بشر به اين آزادى نرسد، طعم آزادى را نمى چشد و در ساير امور، آزادى را به دست نمی آورد. در دیدگاه قرآن کریم، يكى از اهداف دعوت حضرت خاتم الانبياء (صلّى الله عليه و آله و سلّم) برداشتن اين گونه بارها از روح و فكر بشر است. لذا قرآن کریم در این زمینه می فرماید: " پیامبری که ... بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى‏دارد ..."(1)

در این راستا، يكى از برنامه هاى آزادى بخش اسلام، "روزه" است. روزه، آدمى را از بند عادات حيوانى آزاد مى سازد و او را به سوى ملكوت اعلى پرواز مى دهد. فرد مسلمان به قصد روزه، سحر از ميان بستر آرام خواب، براى خوردن سحرى و انجام عبادت و خواندن دعا و نماز بر مى خيزد و از قيد خواب و عادت به استراحت، آزاد مى شود. او در تمام مدّت روز از تحت سيطره و تسلّط جسم و غرايز حيوانى و عادت به خوردن و نوشيدن، خود را بيرون مى كشد و طلسم هوا و هوس را مى شكند. انسان روزه دار از خوردن غذاهاى لذيذ و ميوه هاى شيرين و خوش طعم و نوشيدنى هاى خنك و گوارا خوددارى مى كند و به عادات روزهايى كه روزه نبود، نمى انديشد و برنامه هاى غذايى روزانه را ترك می نماید. او بدین وسیله فكر و عقل و وجدانش را آزاد مى سازد و خود را در افقى عالى تر و نورانيت و روشنايى ديگر مى بيند.

مسلمان روزه دار، ادعيه اى را كه برای ماه مبارک رمضان و براى مواقع سحر و روز و شب، وارد شده، مى خواند؛ ادعيه اى كه اغلب داراى جملات آموزنده، حقيقت و روح آزادى است. ادعيه اى كه عقيده توحيد را با جان و روان و وجدان آميخته مى سازد و خواننده را از بندهاى گران اخلاق زشت و صفات ناپسند نجات داده و به صفات پسنديده و اخلاق كريمه دعوت مى نمايد.

كسانى كه در طول سال به واسطه اشتغالات مادّى حتّى براى لحظه اى فرصت توجّه به امور روحانى را نداشته اند و موج اجتماع، آنان را از اين سو به آن سو پرتاب كرده و پناهگاه و آسايشگاهى نيافته اند، اكنون در پناه ماه مبارک رمضان مى آرمند و در لذايذ روحانى و معنوى غرق مى شوند و مى فهمند كه آدمیزاد مى تواند به مادیات بى اعتنا باشد و در مقابل شهوات، اميال تشنگى و گرسنگى، زبان، چشم چرانى و... سر خم نكند.

بر این اساس، ماه مبارک رمضان فرصت مناسبی است تا انسانها از آن درس آزادى بگيرند و از عادات زشت و تقيّدات بى جا خود را آزاد سازند و همواره به یاد داشته باشند كه يكى از مقاصد اسلام، همانند سایر ادیان الهی، آزادى افراد و جوامع از يوغ حكومت هاى مستبد و سلطه هاى فردى و شخصى است.

(برگرفته از کتاب "ماه مبارک رمضان، مکتب عالي تربيت و اخلاق"، نوشته آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (با اندکی تصرف))

۱۳۸۸-۰۵-۳۰

از پیشاور تا کابل



فاصلۀ پیشاور تا گذرگاه مرزی تورخم چهل و پنج کیلومتر و از شهرک بندری تورخم تا کابل، دوصد و بیست و چهار کیلومتر است.

روزانه صدها افغان و ده ها کارگر پاکستانی از پاکستان، به ویژه از ایالت شمالی غربی این کشور، پیشاور، در بزرگراه پیشاور- کابل، رفت و آمد می کنند.

شاهراه کابل- تورخم که حالا به کمک جامعۀ جهانی اسفالت شده، یکی از پر رفت و آمدترین مسیرها در افغانستان است. کامیون های بزرگ حامل مواد غذایی، اتوبوس ها و اتومبیل های مسافربر، تانکرهای حامل سوخت برای نیروهای ناتو در این مسیر در حرکتند.

هر چند از یک سال بدین سو منطقۀ قبایلی "خیبر ایجنسی" که شاهراه پیشاور- تورخم از این منطقه عبور می کند، در مقایسه با سال های گذشته نسبتاً ناامن گردیده، ولی بر خلاف آن، از شهرک بندری تورخم تا کابل امن و راحت است.

بیشتر مسافران هنگام عبور از این شاهراه که حالا دست کم در مقایسه با گذشته امن و راحت است، به یاد سال های گذشته می افتند و از دشواری آن سال ها می گویند، سال هایی که هر قسمت از این شاهراه در کنترل حزب و گروه خاصی بود، و هر کدام از آن به شیوۀ خاص و مقدار دلخواه از مسافران و لاری (کامیون)های باربری باج گیری می کردند. در حال حاضر تمام باج گیری برچیده شده است. شاید تنها خطری که در حال حاضر مسافران را تهدید می کند، سرعت بسیار رانندگان در جاده پررفت و آمدی است که حجم ترافیک آن به مراتب بیشتر از گنجایش این جاده است.

دروازه سرحدی بین دو کشور در دامنه کوه "شمشاد" قرار دارد که روزانه از طریق آن هزاران نفر و ده ها لاری (کامیون) تجارتی رفت و آمد می کنند. دو طرف منطقه تورخم، اکثراً اقوام شینوار و اَفریدی ساکنند. این منطقه در سال ۱۸۹۳ توسط سر مور تیمر دیورند، نماینده حکومت هند بریتانیایی تقسیم شد و بر آن اساس، تا به حال تورخم یک منطقه سرحدی میان پاکستان و افغانستان بوده است.

آن عده از پناهندگان افغان که کارت شناسایی سازمان ملل متحد را با خود دارند، از دروازه سرحدی تورخم به آسانی عبور می کنند و شماری از افغان هایی که بیشتر یا برای دیدن نزدیکان شان و یا هم بیماران شان را جهت درمان به بیمارستان های پاکستان می آیند و اسناد و مدارک در دست ندارند، حین عبور از دروازۀ مرزی تورخم برای مسئولان "ملیشه های پاکستانی" مرزی از ۱۰ تا ۱۰۰۰ روپیۀ پاکستانی می دهند. بسته به اینکه مسافران زبان پشتو می دانند یا نه؟

راه های دیگری در اطراف دروازۀ بندری تورخم وجود دارد که صعب العبورند، مثل راه گندآب، گلوکو، تیراه سروبی وعلی مسجد که بیشتر کالاهای خارجی به طور قاچاق از افغانستان به پاکستان و بالعکس آن صورت می گیرد. همۀ این کالاها توسط احشامی چون خر و اسب و شتر انتقال می یابند و کنترل لازم در طول این راه نیست و بیشتر باشندگان قبایل دو طرف به این کار مشغولند و تنها راه درآمد آنها را تشکیل می دهد.

برخی از مناطق مثل جم، شاخص، لندی کوتل، لوالگی، علی مسجد و تورخم، از مناطق قبایلی خود مختارند که همه مسائل و مشکلات این مناطق، با نشست جرگۀ سران اقوام و بدون دخالت دولت حل و فصل می شود. فروش اسلحه، قاچاق اموال خارجی از افغانستان به پاکستان و بالعکس، قاچاق مواد مخدر و تولید هروئین، از فعالیت هایی است که در این مناطق از سوی قاچاقچیان انجام می شود.

با بازسازی و نوسازی راه کابل- تورخم و ساختن ایستگاهی با گنجایش صدها اتوبوس، در دو طرف مرز، اتوبوس های کرایه ای برای مسافران به وفور دیده می شود و همچنین تأسیسات گمرکی و بانکی ایجاد شده در دو طرف بازار تورخم، فعالیت در این منطقه سرحدی روز به روز گرمتر شده و برای مردمان منطقۀ قبایلی اشتغال بیشتری فراهم شده است.

صدها کارگر و پیشه ور پاکستانی نیز مانند مهاجران افغان روزانه از دروازه تورخم رفت و آمد می کنند.

گزارش مصور این صفحه شرح سفر از پیشاور تا کابل است

۱۳۸۸-۰۵-۲۵

بزکشی

بزکشی، بازی سنتی در افغانستان است که در فصل‌های خزان و بهار در دشت‌های شمال و شمال شرق افغانشتان برگزار می‌شود. هیچ اصلی برای ثبت‌نام بازی‌کنان وجود ندارد. هرکس می‌تواند با اسبش به میدان داخل شده و بازی نماید. رسم چنین است که پیش از روز برگزاری بازی بزکشی گوساله یا هم بز بزرگ را حلال کرده سر و دست و پاهایش را از زانو و ارنجش قطع می‌کنند. بز یا گوساله را به میدان بزرگ که در نهایت آن یک بیرق نصب شده است قرار می‌دهند. به کسی که در اين بازی شرکت می‌کند چاپ‌انداز می‌گویند. چاپ‌اندازها بز را از زمین برداشته و بعدا بز را به قطعه مشخصی که دايره حلال ناميده می‌شود، می‌اندازند.[زلمی، سيد فرهاد، بزکشی در افغانستان، سايت ايترنتی بی بی سی]





بنابر نوشته دایره‌المعارف ایرانیکا بزکشی در افغانستان از حمایت دولتهای متوالی برخوردار بوده است به نحوی که در زمان محمد ظاهرشاه (تا ۱۹۷۳) این مسابقات هم‌زمان با جشن تولد شاهنشاهی برگزار می‌شد. رژیمهای بعدی تاریخ مسابقه را به سالروز سازمان ملل متحد تغییر دادند. در شمال افغانستان حداقل قبل از تجاوز شوروی در ۱۹۷۹، تا چند صد سوارکار می‌توانستند هم‌زمان با هم در نوع خاصی بزکشی که در زبان دری به توده‌برآئی معروف است به رقابت بپردازند. این رقابت در جشنهای عروسی و ختنه‌کنان رایج بود.[بزکشی، دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا به نقل از دانشنامهٔ ايرانيکا]




این بازی در میان مردمان آسیای میانه و افغانستان از جمله ازبکها، قرقیزها، ترکمنها، هزاره‌ها، تاجیکان، و پشتونها انجام می‌شده است و بعضاً هنوز هم انجام می‌شود. ریشه آن مبهم است.



بزکشی مسابقه‌ای است که تاریخ ایجادش به دوران باستان باز می‌گردد. نام این ورزش به معنای کشتن بز است که از شکار بزهای کوهای توسط قهرمانان اسب سوار استنتاج شده است. امروزه اسب سوار یا تیمی که در این مسابقه شرکت می‌کند باید نعش این بز را به خط پایان برساند آن هم به عنوان نفر اول.[لاری لامبرت، بزکشی بخشی از زندگی افغانهاست، سايت کابل پرس]







اسب سواری در افغانستان را به دوران وداهای هندی ربط می‌دهند. مردم حومه آمودریا اسبهای وحشی را رام می‌کردند تا از آنها در برابر نیروی سواره نظام غارتگر استفاده کنند.[همانجا]

در افسانه‌ها آمده است که این ورزش برای اولین‌بار در حوزه آمودریا انجام می‌شده است. ترکان آن دیار و دیگر مردم آن منطقه از استپ‌های آن مناطق به سمت افغانستان کنونی مهاجرت کرده‌اند و از اسب بعنوان یک وسیله که در جنگها به کارشان می‌آمده است استفاده می‌کردند. معروف است که دو نوع اسب متعلق به افغانستان هستند. قتغن یک اسب نیرومند است که به قدرت و پایداری شهرت دارد. البته اسب دیگر از قتغن بزرگتر است و در فاریاب و بلخ بیشتر حضور دارد. هر دوی این گونه اسبها برای بزکشی پرورش می‌یابند و مورد استفاده قرار می‌گیرند. اسب سوار نیز معمولا مردان هستند که به این ورزش عادت دارند.[همانجا] البته بازیکنان بزکشی يا چپ‌اندازان، گاه برای کسب مهارت به سالها تمرین نیاز دارند.[بزکشی، دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا]

۱۳۸۸-۰۵-۱۷

سرود ملی افغانستان به زبان فارسی وپشتو

سرود ملی افغانستان به زبان فارسی

این کشور افغانستان است | این عزت هر افغان است
میهن صلح جایگاه شمشیر | هر فرزندش قهرمان است
این کشور میهن همه است | از بلوچ ، از ازبک
از پشتون از هزاره ها | از ترکمن و تاجیک ها
همه عرب و گوجر ها | پامیری نورستانی ها
براهویی است و قزلباش | همه ایماق و پشه ئیان
این کشور همیشه تابان خواهد بود | مثل آفتاب در آسمان کبود
در سینه ی آسیا | مثل قلب جاویدان
نام حق است ما را رهبر | می گوییم الله اکبر ، می گوییم الله اکبر



سرود ملی افغانستان به زبان پشتو

دا وطن افغانستان دی | دا عزت د هر افغان دی
کور د سلوی کور د توری | هر بچی یه قهرمان دی
دا وطن د تولو کور دی | د بلوچو د ازبکو
د پشتون او هزاره وو | د ترکمنو د تاجکو
ورسره عرب ، گوجر دی | پامیریان ، نورستانیان
براهوی دی ، قزلباش دی | هم ایماق ، هم پشه ییان
دا هیواد به تل زلیژی | لکه لمر پرشنه آسمان
په که در آسیا به | لکه زره و جاویدان
نوم د حق مودی رهبر | وایو الله اکبر وایو الله اکبر

۱۳۸۸-۰۵-۱۶

افق غم

منطقهٔ کابل عبارت از مجموعه‌ئی از وادی‌های سرسبز و شاداب و پر نفوس است که ارتفاع آن از سطح دریا از هزار تا دو هزار گز (۳۳۰۰ تا ۶۵۰۰ فوت [پا]) تفاوت می‌کند. شهر کابل در میان این وادی‌های حاصل‌خیز به عرض ۳۴درجه و ۳۰ دقیقهٔ شمالی و طول ۶۹ درجه و ۱۸ دقیقهٔ شرقی در دامنهٔ کوه‌های «آسمائی» و «شیردروازه» به ارتفاع شش هزار فوت قرار گرفته‌است. در میان کوه آسمائی (۶۷۹۰ فوت) و شیر دروازه (۷۱۶۶ فوت) شهر کابل شکل مثلثی را گرفته که رأس آن به‌جانب غربی، جائی که دو کوه با هم بسیار نزدیک می‌شوند، قرار دارد. بین دو کوه گذرگاهی است که وادی چهاردهی (نوی کابل) را به کابل قدیم می‌پیوندد و رودخانهٔ کابل از آن عبور می‌کند. در زمان قدیم اطراف شهر را حصار مستحکمی احاطه می‌کرد که به‌وسیلهٔ هفت دروازه با خارج ارتباط داشت. تماشای این دیوار اهمیت تاریخی شهر را به‌خوبی می‌نمایاند. از قله کوه منظرهٔ باشکوه و شاداب وادی، با سلسلهٔ کوه‌هائی که اطراف آن را احاطه کرده به‌نظر می‌آید. رود کابل از میان آن با پیچ و خم جلب توجه می‌کند. شهر کابل که در دو طرف این رودخانه بنا شده محیطی قریب ۸ میل دارد و چون دو طرف آن محدود می‌شود طبعاً شهر به وسعت خود در طرف شمال و جنوب شرقی رودخانه افزوده‌است.[۱]

امروزه محله شیرپور گرانترین محله کابل است که مقامات دولتی و فرماندهان مسلح در آن برای خود خانه ساخته‌اند.[۱]

چندول، کارته سخی، افشار، دشت برچی، تیمنی و قلعه شهاده از مناطق شیعه‌نشین این شهر هستند.[۲]

بلوچ‌های کابل در قلعه وکیل بی‌بی مهرو، وزیرآباد و پغمان زندگی می‌کنند و به صورت عموم فارسی‌زبان شده و اغلب آنها مذهب شیعه اختیار کرده‌اند.[۳]
کابل یک شهر تاریخی و بسیار کهن با بیش از دو میلیون نفر جمعییت ت که حوادث و روزگار بسیاری را دیده است و چون بر چهارراه تجارتی شرق و شمال و جنوب وغرب واقع شده، اهمیت تجارتی آن خیلی زیاد است. کابل از حیث قدمت با قدیمی‌ترین شهرهای بلخ و بامیان هم‌سری داشته و در کتاب ویدا، نام ((کیسبها)) برای کابل استعمال شده. تجارت و شهرت بازرگانی کابل در زمان‌های خیلی قدیم معروف است، چنان‌چه در اثنای حملات اسکندر نیز موقعیت مهم تجارتی خود را داشته و راه‌های تجارتی از هر طرف به آن وصل است. هم‌چنین معماری و شهرسازی کابل بسیار زیبا و دقیق است و یکی از شهرهائی است که با وجود آن‌که قدیمی است، حساسیت زیادی در شهرسازی آن به کار رفته است.

آب و هواى کابل تابع وضع عمومى کشور افغانستان است و چون این کشور تقریباً در وسط آسیا واقع است در نتیجه عرض و طول جغرافیائى و ارتفاع و امتداد کوه‌ها و دورى از دریا همه از عواملى بشمار می‌روند که در آب و هواى افغانستان تأثیر دارند.




خوشـــا عشرت سراي كابـــــل و دامن كهسارش
كه باخن بر دل گــــــل ميزد مژگان هر خــــارش


خوشا وقتيكه چشمم از سوادش سرمه چنين گردد
شوم چون عاشقان و عارفان از جان گــــرفتارش


ز وصف لاله او, رنگ بـــــرروي سخـــن دارم
نگه را چهره خون سازم زسير ازغـــوان دارش


چه موزون است يارت طاق ابر وي پــــل مستان
خدا از چشـــــــم شور زاهدان بــــادا نــگهدارش


حصار مــــــــار پيچش اژدهاي گنج را مـــــــاند
كه مي ارزد بگنج شايگان هـــــر خشت ديوارش


نمـــــاز صبح واجب ميشود بر پــــــــاك دامانان
سپيد مكند چـــــــــون در دل شب ياسمين
ولایت کابل:

مرکز آن شهر کابل است و پا یتخت کشور میباشد. کابل دارای اماکین تاریخی ، مساجد ، زیارتگاه ها ، باغهای تاریخی و دروازه های مشهور، شاعرای نامی و نویسنده های بلند پایه میباشد. تاریخ سیاسی پراز فراز و نشیب کابل همه سیاست
مداران جهان را متعجیب نموده است چنانچه کابل همیشه میدان جنگ ها و تصادفات بوده وتاریخ با افتخار آن فراموش ناشدنی است و دروازه های آن عبارت از دروازه سفید ، دروازه لاهوری ، دروازه گذرگاه ، دروازه سردارجانخان میباشد . کوتل های ارغنده و خیر خانه را هم دارا است کابل دارای ولسوالی ها و علاقه داری های زیادی بوده موسسات و شرکت های بیشماری را میتوان یافت آب و هوای کابل
آب و هوای کابل تابع وضع عمومی کشور افغانستان است و چون این کشور تقریباً در وسط آسیا واقع است پس عرض و طول جغرافیائی و ارتفاع و امتداد کوه‌ها و دوری از دریا همه از عواملی بشمار می‌روند که در آب و هوای افغانستان تأثیر دارد. با وضع جغرافیائی که افغانستان دارد مناطق مختلف آن آب و هوای متنوع دارد و کابل هرچند از دریا بسیار دور و تابع آب و هوای بری است، معهذا توازن در فصول اربعهٔ آن برقرار است و هر سه ماه تغییر فصل به صورت منظم پیدا می‌شود. فصل بهار از ماه حمل (مارچ، اپریل) آغاز می‌شود و تا پایان جوزا (می، جون) منظماً ادامه دارد. در این فصل می‌توان آن را فصل نمو و انبساط خواند. هوا عطرآگین و فضا دل‌کش می‌شود و از حیث آب و هوا این سه ماه برازنده‌ترین و نشاط‌انگیزترین فصل‌های کابل می‌باشند. از ماه سرطان (جون، جولای) تا آخر سنبله (اگست، سپتمبر) و موقع تابستان گرم‌ترین ایام کابل به‌شمار می‌رود، اما گرما نه به اندازه‌ئی است که خسته‌کننده باشد و مردم را از کار و فعالیت مانع گردد. در ماه میزان (سپتمبر و اکتبر) خزان آغاز می‌گردد و تا پایان ماه قوس (نومبر، دسمبر) ادامه دارد. خزان فصل برداشتن محصول و جمع‌آوری میوه‌است و کابل از این حیث در این فصل امتیاز فراوانی دارد و ارزانی در همین موقع می‌باشد. سه ماه اخیر سال، جدی (دسمبر، جنوری)، دلو (جنوری) فبروری) و حوت (فبروری، مارچ) فصل زمستان کابل است که سرمای بسیار و نزول برف تا پایان آن ادامه می‌یابد.[۲]
که :

ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان می‌دارد


تمام افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق ‏با هم برابرند.







یش از دو و نیم دهه جنگ و ویرانی،موجب گردید که هزاران نفر از مردم کشورمان نیز به کشورهای همسایه مهاجرت کنند.
وکشورهای پاکستان و ایران با دارا بودن بیشترین تعداد مهاجرین افغان نادرست ترین رفتارهارا با مهاجرین افغان داشته‌اند. عواملی که باعث شده تا مردم کشورمان رو به سوی این دو کشور بیاورند، یکی همجوار بودن این کشورها با افغانستان است و دوم اسلامی بودن‌ کشورشان بوده است.

۱۳۸۸-۰۵-۱۲

ترجمه یکی از ترانه های زیبای ابراهیم تاتلیسس خواننده مشهور ترکیه

seni gordugum zaman dilim neden tutulur
seni gordugum zaman guller elimde kurur

seni gordugum zaman hayat sanki son bulur
gozlerine bakinca dunyalar benim olur

susma gonlum sen soyle haydi gonlum sen soyle
askimi sevgiliye derdimi sevgiliye

haydi soyle onu nasil sevdigimi
haydi soyle ruyalarda gordugumu
haydi soyle uykusuz gecelerimi
haydi soyle

seni gordugum zaman beni bir ates sarar
seni gordugum zaman yanar yuregim yanar

seni gordugum zaman canlanir tum anilar
seni gordugum zaman durur butun zamanlar


Senı gördüğüm zaman dılım neden tutulur
Senı gördüğüm aman güller elımde kurur

Senı gördüğüm zaman hayat sankı son bulur
Gözlerıne bakınca dünyalar benım olur

Susma könlüm sen söyle haydı könlüm sen söyle
Aşkımı sevgılıye derdımı sevgılıye
Haydı söyle onu nasıl sevdığımı haydı söyle rüyalarda gördüğümı
Haydı söyle uykusuz gecelerımı haydı söyle
Haydı söyle onu nasıl sevdığımı haydı söyle rüyalarda gördüğümı
Haydı söyle uykusuz gecelerımı haydı söyle

Senı gördüğüm zaman benı bır atesh sarar
Senı gördüğüm zaman yanar yüregım yanar
Senı gördüğüm zaman can alı tüm anılar
Senı gördüğüm zaman durur bütün zamanlar

Susma könlüm sen söyle haydı könlüm sen söyle
Aşkımı sevgılıye derdımı sevgılıye
Haydı söyle onu nasıl sevdığımı haydı söyle rüyalarda gördüğümı
Haydı söyle uykusuz gecelerımı haydı söyle
Haydı söyle onu nasıl sevdığımı haydı söyle rüyalarda gördüğümı
Haydı söyle uykusuz gecelerımı haydı söyle


ابراهیم تاتلیسس

تو را که مبینم نمیدانم چرا زبانم می گیرد
تو را که مبینم نمیدانم چرا گلها تو دستم خشک میشود

زمانی که تو را میبینم انگار تمام زندگی روی عالم خاتمه پیدا میکنه
ولی وقتی به چشمات نگاه میکنم انگار دوباره تمام دنیا مال من میشه

ای دل من سکوت نکن لب بگشا- ای دل من زود باش بگو
این عشقی را که به معشوق دارم –این دردی را که در دل دارم به او بگو

شتاب کن و بگو که چه اندازه او را دوست دارم و بگو که تو رویاهام همیشه او را میبینم
شب بیداری هامو به او بگو- شتاب کن و بگو

زمانی که تو را میبینم انگار آتشی مرا احاطه میکنه
تو را که مبینم دلم در آتشی گرفتار میشود
تو را که مبینم انگار تمام خاطره ها جان میگیرند
وتمام زمان از حرکت باز میماند

ای دل من سکوت نکن لب بگشا- ای دل من زود باش بگو
این عشقی را که به معشوق دارم –این دردی را که در دل دارم به او بگو

شتاب کن و بگو که چه اندازه او را دوست دارم و بگو که تو رویاهام همیشه او را میبینم
شب بیداری هامو به او بگو- شتاب کن و بگو هایدی سوئیله (زود باش بگو)

۱۳۸۸-۰۵-۰۹

آموزش مذهب شیعه در مدارس ترکیه


ایگاه اطلاع رسانی روزنامه کویتی "الرای العام" روز چهارشنبه نوشت: "السادات اکیوز" فعال مسلمان ترک گفت که دولت ترکیه تصمیم گرفته است تدریس مذهب تشیع را در مدارس خود به اجرا بگذارد.


به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ایرنا، وی در گفت و گویی با این روزنامه در قاهره گفت: وزارت آموزش و پرورش ترکیه آموزش، مذهب علوی تشیع را به برنامه های تربیتی دینی برای تدریس در بخش دینی انجام می دهد.
این فعال مسلمان ترک افزود: ۶۰ درصد از مردم ترکیه معتقدند که ترکیه همراه با ایران علیه منافع آمریکا اقدام می کنند.
وی گفت: ترکیه اکنون تا آنجایی که می تواند با کشورهای عربی و گروه لائیک و همچنین اسراییل توازن برقرار می کند و می خواهد اسلام را به عنوان اولین دین در ترکیه تعمیم دهد.
براساس این گزارش،‌ اکیوز از فعالان مسلمان ترکیه محسوب می شود و عضو جمعیت ملی استقلال در ترکیه و مدیر فرهنگی در استانبول است.

۱۳۸۸-۰۴-۲۷

هزاره هاي دره ترکمن

دره زیبا و سرسبز ترکمن ولایت پروان در تاریخ معاصر مردم افغانستان نام نیک و پرآوازه ی دارد.

این دره همیشه بهار، دارای قریه های همچون دولت خانی، علی خانی، خدیر، شیرک و الله داد است که هر کدام دارای قریجات کوچکتر با مرکزیت ولسوالی سرخ پارسا ، دارای آب و هوای نسبتاً معتدل بوده، زمین های کشاورزی و باغ های انواع میوه که کفایت مردمان اش را نمی کند . اما دارای بهار و تابستان دلپذیر و زیبایی است.

رود همیشه جوشان او، کوههای سرسبز و استوارش ، درختان و سرزمین های علفزار ، شب های پرستاره، اش زیبایی دل انگیزی طربناک دارد.

از آنجائیکه دره ترکمن، به علت اثر کمبود زمین های زراعتی و باغات میوه و نبود صنعت ، کفایت اقتصادی مردم آنجا را نداشت؛ مردم آن دیار مجبور به کوچیدن به جاهای دیگر ،بویژه کابل شدند.

مردمان این دیار باهوش و استعداد خدادادی و زحمت و تلاش، توانستند بزودی راه رشد و پیشرفت را پیموده و جایگاه مناسب اقتصادی در جامعه كسب كنند.

اما تاریخ معاصر هزاره نیک اندیش و خیر خواه و پر تلاش دره تركمن درخشش و برجستگی فزونتر و جایگاه موثرتر دارد.

بیشترین تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در افغانستان در دوران بعد از مشروطیت و جمهوریت بوده و از همین رو است که عروج ترکمن نیز در این تحولات و دگرگونی سهم بسزایی در رشته و همیشه پیشرو و پيشقر اول بودند بویژه در میان جامعه شيعي افغانستان، در تاریخ معاصر ، خوش درخشیدند .

در سال های دهه 1340 جوش اکثریت جمعیت دره ترکمن سمت شهرهای چون کابل و چاریکار و مزارشریف کوچ می کنند و در آنجا با فعالیت های اقتصادی توأم با تلاش و کوشش و آغاز یک زندگی شهری خصوصاً در شهر کابل بزودی جایگاه در خود شان کسب می کنند.

مردم این دیار ، استعداد والایی اقتصادی دارند. در زمان اندک در شهر کابل صاحب ملک و املاک و مغازه های تجاری و شرکت های حمل و نقل همانند« الله یار ترانسپورت»، «رضایی ترانسپورت»، « معصومی ترانسپورت» و شرکت های تجارتی و ادارات و صادرات در منطقه های جاده میوند، کوته سنگی، یکی از قطب های نسبتاً بزرگ اقتصادی را در شهر کابل بوجود آوردند.

هزاره هاي دره تركمن، استعداد اقتصادی که داشتند، شروع به تجارت نمودند. ابتداء به کشورهای آسیایی همچون ایران، پاکستان، لبنان، عراق، عربستان و سپس به کشورهای اروپایی همانند آلمان غرب (جرمنی) انگلستان و آمریکا در حالی که پیشقر اولان اقتصادی این مردم تحصیل کرده نبودند اما با روحیه تلاش و کوشش در امر تجارت هم موفق بودند.

با تثبیت شدن جایگاه اقتصادی شان، از آنجائیکه مردم ترکمن شیعه دوازده امامی ، مذهبی و متدین بودند ، از فعالیت های اجتماعی و مذهبی هم غافل نبودند وآرام آرام شروع به فعالیت های سیاسی، اجتماعی و مذهبی کردند.

هزاره هاي دره تركمن با روحیه عالی دینی و مذهبی که داشتند ، بزودترین وقت با زندگی شهری و فعالیت های مدنی آشنایی پیدا کردندو در ایجاد تشکل های مدنی و اجتماعی و مذهبی نقش فعال داشتند ودر حرکت شهید بلخی و یاران او مردم و بزرگان سرشناس ترکمن نقش محوری را ایفا می نمودند.

شخصیت های سرشناس اجتماعی دره ترکمن همانند حاج نادرعلی الله داد و حاج عبدالرزاق و دیگران در دوران وکالت و نمایندگی پارلمان بیشترین فعالیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را در میان هزاره های کابل داشتند تا قبل از آن دوران شیعیان هزاره در کابل مورد بی مهری و بی توجهی حاکمان و سیاستمداران و حتی اقوام دیگر کشور قرار داشتند .اما این شخصیت های با درايت و بینش ودلسوز جامعه هزاره، درجهت شناساندن و احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی این قوم محروم و زحمت کش وطن ، بیشترین نقش را داشتند.

حاج نادرعلی الله داد، به علاوه ي اين كه که یک شخصیت سیاسی و اجتماعی بود، فرد خیّرِ و قوم دوست هم بود و با دارايی های شخصی خویش به محرومین و فقراء جامعه هزاره وشهروندان غير شيعي شهرکابل بیشترین رسیدگی را می کرد. در پارلمان سعی و تلاش در جهت تثبیت هویت هزاره ها بعنوان یک از اقوام اصیل و دلسوز و زحمت کش و صادق وطن داشت.

همین روحیه وطن دوستی و محروم پروری ایشان بود که در دوران کوتاه حكومت کمونیست ها بزندان افتاد.

همزمان با شروع فعالیت های دینی و مدنی که در دهه (40 ه ش) در کشور آغاز شد. و تعداد از علماء نسل اول شیعیان همانند مرحوم آیت ا... سید سرور واعظ، مرحوم آیت ا... شیخ محمدامین افشار، آیت ا... العظمی محقق کابلی، آیت ا... محسنی، آیت ا... تقدسی و غیره با مراجعت شان از حوزه علمیه کهن شیعی نجف به وطن بیشترین استقبال را همین مردم متدین و مذهبی ترکمن در کابل نمودند، و بانی خیر برای علماء کشور شدند. و بیشترین دارائی های شان را در راه توسعه مراکز دینی و فرهنگی و مذهبی در اختیار علماء گذاشتند و مدارس عملیه همانند مدینة العلم، جامعةالاسلام، مدرسه آیت ا... واعظ، مساجد ابوذر غفاری، مسجد اتفاق، مسجد قهرمان کربلا، مسجد صاحب الزمان (عج) و غیره و همچنين حسینیه های زیادي با دارايی و حمایت همین مردم در کابل ساخته شد. و اين مردم نقش اصلی را در احیاء فرهنگ شیعی و هویت دهی مردم هزاره و شیعی در کابل داشتند تا قبل از این دوران مردم شیعی هزاره در شهر کابل پایتخت افغانستان جایگاه اجتماعي وسياسي ومذهبي نداشتند و خیلی شناخته شده نبودند.

در مناسبت های ملی و مذهبی همانند سالروز استقلال افغانستان اعیاد قربان، رمضان، عاشورا، شعيان توسط این مردم جهت آشنایی با ارزش های ملی و اسلامي در سطح شهر کابل پرشکوه و با عظمت برگزار می شد.

با آغاز کودتا ي ننگین و خونبار کمونیست و اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی ، هزاره هاي قهرمان و غیرتمند این دره همیشه سربلند، جهت دفاع از دین و ارزش های والاو انسان ساز اسلام و وطن و ناموس و استقلال کشور کمر همت بستند و همراه و همدوش با دیگران مجاهد مردان و زنان وطن ،مبارزه علیه اشغال و ظلم و بیداد را آغاز کردند.

در استبداد حکومت کمونیست های بی خرد و بی دین بیشترين افراد سرشناس و متدین و تاجران ملی این مردم به زندان های مخوف حکومت استبدادی تركي و امین زندان هاي مخوف شدند که در حدود 100 نفر از بهترین فرزندان و سرشناسان و تاجران این مردم تا امروز گنام و مفقودالاثر می باشند.

با موقعیت های اجتماعی و اقتصادی که در شهر کابل داشتند، بیشترین آسیب پذیری و خسارت را از ناحیه دست نشاندگان کرملین این مردم متدین دیدند. و عده ازايشان مجبور به ترک کابل شده وبا چشم پوشي از مال و اموال و دارایی که با عرق جبین و پینه بستن دست های توانای شان در طول سالیان متمادی بدست آورده بودند، راهی سنگرهای جهاد و مبارزه و عزت و شرف شدند و با سرمایه هاي خود تشکل های نظامی و سیاسی وقویترین جبهه را در مقابل اشغالگران و حکومت مزدور آنان ولايات پروان، میدان، بامیان ایجاد کردند.

مردمان غيرتمند و مجاهد این خطه با سرمایه های شخصی شان بدون وابستگی به جریانات داخلی و خارجی پا به عرصه جهاد و مبارزه می گذارند. شخصیت های جهادی و اجتاعی این دیار در اولین مرحله با دیگر مجاهد مردان هموطن ولایات بامیان علاقه داری شیخ علی، ولسوالی سرخ پارسا را از چنگال اشغالگر ان آزاد کردند.

دره ترکمن در دوران اشغال کشور، کانون مقاومت و جهاد بود. در اولین سالهای جهاد این حیطه ي پاک از وطن، از اشغال کمونیست ها آزاد شده بار دیگر میزبان فرزندان صدیق و با شهامت و مجاهد گردید.

مردم مجاهد این دره با ایجاد پایگاه های جهادی در دفاع از وطن و ارزش ها شهدای زیادی در راه آزادی وطن اسلامی تقدیم کردند. اولین شهدای این دره مجاهد پرور شهيدان همانند: شهید دولت کربلایی، شهید حاجی چغیل، شهید فیاض و تعداد دیگر پرچم عزت و استقلال و سرافرازی را برافراشتند.

از آنجائیکه دره ترکمن در اولین سالهای جهاد از وجود حکومت کمونیستی آزاد شده بود. مجاهدین این دره به کمک دیگر هموطنان خویش می شتافتند. کمک های انسانی و مالی در جهاد مقدس مردم افغانستان این مردم به مناطق غور بند، بامیان، بهسود، ورس و پنجاب، کابل بارهای و بارها رسیده است.

مردم ترکمن همیشه در فعالیت های خیر خواهانه و انسان دوستانه پیشقدم بودند. در طول سالهای جهاد کمک های مالی این مردم به سنگرهای جهاد همیشه می رسد، حتی کمک های مالی به احمد شاه مسعود که حتی هم مذهب این مردم نیست بارها رسیده است.

در فعالیت چریکی در شهر کابل تحت سلطه حکومت کمونیست جوانان مجاهد این حیطه مهم فعالیت داشتند. و بارها ضربات مهلک را به مزدوران کمونیست وارد نموده اند، که در این راستا چندین مبارز این دره بدست نیروهای امنیتی حکومت نجیب ا... دستگیر و چندین سال زندانی شده اند.

در دوران جهاد علیه ارتش سرخ، مجاهدین دره ترکمن با وجود که احزاب جهادی معتدد در منطقه حاکم بود ولی چنان با هم مسالمت آمیز همکار و همرزم بودند که هیچگونه جنگ داخلی و گروهی میان شان رخ نداد. و بارها میان گروههای جهادی در منطقه میانجی و مصلح بودند و ایجاد ضلع آشتی چندین مرحله میان برادران سرخ پارسا و نیزمیان برادران غورمند و بهسود و جاهای دیگر مسئولین و بزرگان دره ترکمن نقش اصلی را ایفا می کردند که در میان آنان مرحوم حاج محمدعلی حکمت، آقای صادقی پروانی و شهید ذالفقار، شهید ابراهیم شاه حسینی و آقای مصطفی کاظمی تلاش های مستمر را در جهت حفظ آرامش و امنیت میان گروههای جهادی نمودند.

در اولین نشست های گروههای جهادی شیعی برای وحدت باز هم بزرگان منطقه ترکمن پیشگام بودند و در تشکیل حزب وحدت اسلامی بیشترین نقش را همین مردم داشتند. که نمایندگان عمده از گروههای جهاد و احزاب همانند: سازمان نصر اسلامی، پاسداران جهاد اسلامی و حرکت اسلامی از منطقه ترکمن پیش قدم اول وحدت و اتحاد بودند و در اولین کنگره های حزب و حدت در میدان، جاغوری، پنجاب، و لعل و سرجنگل حضور فعال و سازنده داشتند. در کنگره سراسري حزب وحدت در مرکز باميان نمایندگان مردم ترکمن در شورای مرکزی حزب وحدت آقایان صادقی پروانی؛ شهید ابراهیم شاه حسینی، شهید مصطفی کاظمی معرفی شدند. نقش فعال و موثر داشتند. با پیروزی مجاهدین وطن و خروج نیروهای ارتش سرخ اشغالگر در چیدن مزدوران کمونیست و حاکمیت دکتر نجیب ا...، جوانان و مجاهد مردان، مردم ترکمن مقیم کابل نقش بسزای داشتند، در میان آنان شهید واحد، شهید داکتر احمدی، رجب یورش و دیگر چریک های شهر کابل خوش درخشیدند.

با سابقه و آشنایی که با شهر کابل داشتند با تمام وجود از ورود و پیروزی مجاهدین استقبال کرده و به کمک و یاری مجاهدین بویژه مسئولین و مجاهدین حزب وحدت شتافتند . آنچنان صادقانه و مشتاقانه با کمک های مالی و جانی شان از رهبران حزب وحدت پذیرایی کردند که بیشترین نیروهای رزمی حزب وحدت دوران شهيد مزاري را جوانان این دره تشکیل می دادند.

متاسفانه با شروع جنگ قدرت میان گروههای جهادی در کابل از آنجائی که بشترین سرمایه و زندگی مردم دره ترکمن در کابل بود و زحمات دو نسل آنان همه در کابل به ثمر نشسته بود ، بیشترین خسارت های مالی و جانی را همین مردم در کابل متحمل شدند.

در یک آمار غیر کارشناسی حدود دو هزار عراده ماشین تجاری و اموال زیادی دیگر از این مردم در کوته سنگی و سرک پغمان کابل به غارت رفت. و چندین کامیون اموال تجارتی آنان در آخر جاده میوند (دروازده لاهوری) و جاهای دیگر کابل بدست نیروهای گلبد ين و سیاف و احمد شاه مسعود به یغما برده شد.

در این جنگ های کور و قدرت طلبی انحصارگرايان، جوانان زیادی از این مردم به شهادت رسید. که هر کدام از آنها ذخیره بزرگ برای جامعه ما بوده و عده ای زیادی از این مردم مجبور به ترک خانه و کاشانه شان گردید .

با ظهور طالبان بار دیگر این مردم بود که مورد ظلم و بی مهری و غضب طالبان متعصب قرار می گیرند ، جوانان زیادي از این مردم را همچون شهید داکتر احمدی در کابل، شهید ناظر حسین و شهید ذالفقار و شهید شجاعی را به شهادت می رسانند.

دردوران قدرت وسيطره طالبان ، بمدت چندین ماه دره ترکمن کانون مقاومت و مبارزه علیه طالبان بود. و برای چندمین بار این مردم مجبور به ترک خانه و زندگی شان شدند عده از آنان به سمت مزار شریف و هرات، و خارج از افغانستان :ایران و پاکستان و امارات متحده عربی میروند. با تلاش و کوشش و استعداد ذاتی كه در حوزه اقتصاد داشتند، دارای جایگاه مطلوب اقتصادی و اجتماعی می شوند. طوری که در حادثه محرم سال 1385 در شهر هرات باز هم بیشترین خسارت مالی و اقتصادی را همین مردم متحمل شدند.

گرچه مردم ترکمن در استعداد اقتصادی و فعالیت های تجاری در میان اقوام افغانستان شهرت بسزایی دارند، اما از فعالیت های علمی و فرهنگی و سیاسی هم دور نبودند، از همین مردم دهها عالم دینی، مهندس، داکتر، سیاستمدار رشد کرده اند که امروز هر کدام آنان مصدر خدمت و فعالیت برای جامعه محروم هزاره افغانستان مي باشند.

از جمله آنان حضرت آیت ا... العظمی محقق کابلی (ترکمنی) که استوانه فقهی حوزه های علمیه شیعی نجف و قم و افتخار جامعه مسلمان افغانستان بویژه جامعه محروم شیعی هزاره می باشند.

زمانی که مرجع شدن برای جامعه شیعی هزاره امر محال بود ، مردم هزاره و دیگران فکر می
کردند که مردم شیعی هزاره چنان ضعیف و فقیراند که سالها باید مقلد و وام دار دیگر جوامع باشند. حتی خود مردم هزاره باور نداشتند که روزی از میان آنان از یک جامعه فقیر و محروم از مزایای علمی و رفاهی بتواند عالمان و مجتهدان همچون آیت ا... العظمی محقق کابلی، آیت ا... العظمی فیاض وآیت ا... صالحی، آیت ا... مدرس افغانی، آیت ا... سید سرور واعظ آيت الله تقدسي وده ها عالم و دانشمند به جامعه اسلامی قد علم کنند و ارکان حوزه های علمی شیعی معاصر راتشکیل دهند.

امروزه محاضرات آیت ا... فیاض در علم اصول یکی از معتبرترین منابع درسی حوزه های نجف و قم و نیز مصباح الاصول مرحوم آیت ا... واعظ و کتب ادبیات عرب مرحوم مدرس افغانی از معتبرترین مواد درسی حوزه هاي شيعه وجامعه اهل سنت مخصوصا دانشگاه الازهر مصر می باشند.

و عالمان همچون آیت ا... صالحی، آیت ا... تقدسی، آیت ا... محمدی که هر کدام از مدرسان چیره دست حوزه های علمیه کابل و ستارگان درخشان فقه و فقاهت شیعی می باشند نیز از میان همین مردم دره ترکمن اند.

و همین طور افراد سیاستمدار همچون شهید مصطفی کاظمی ، انجنر عباس نماینده نماینده در پارلمان ، انجیز ابراهیم عادل وزیر معاون وصنایع و ده ها دانشمند اعم از انجنر ودکتر در دامان مردمان دره ترکمن رشد یافته اند وامروزه باعث افتخار و سربلندی جامعه افغانستان مي باشند.

در شرایط کنونی از این مردم هزاره دره تركمن ، در شهرهای مزار شریف، کابل، هرات، دارای جایگاهی بلند اجتماعی و اقتصادی و شهرت نیک نامی در میان مردم افغانستان هستند وهمچنين در خارج از افغانستان مانند ایران، پاکستان، امارات متحده عربی و کشورهای دیگر ساکن بوده و مشغول فعالیت های عمده اقتصادی، علمی، فرهنگی می باشند.

تنها در کشور امارات متحده عربی شهر شارجه حدود 2000 هزار شرکت تجارتی از همین مردم هزاره دره تركمن، ثبت می باشد که یکی از قطب های بزرگ اقتصادی کشور امارات را تشکیل می دهند.

مردم دره ترکمن با تحمل تمام سختی ها و مشکلات دوران اشغال افغانستان و جنگ های قدرت و ظلم و چپاول طالبان ، با تلاش و کوشش خستگی ناپذیر باز هم سربلند و با عزت در همه نقطه از کره زمين که بسر می برند، شرافتمندانه زندگی می کنند و در اثر مهاجرت در کشورهای بیگانه و مباشرت با فرهنگ های مختلف اصالت فرهنگی و دینی و ملی شان را حفظ کرده وهیچگونه خود باختگی و بی هویتی در مقابل فرهنگ بيگانه را کسب نکرده وبا همان لهجه ی شیرین ترکمنی خود که می گویند: ثه استي، ثه مكني، ثه كاردَري) اصالت های فرهنگی شان را حفظ کرده اند.

مردم ترکمن نسبت به ارزش های دینی و خانوادگی خیلی حساس می باشند و در هر جا و هر شرایط ارزش های خانوادگی همانند احترام به زنان خدمت به پدر و مادر و ارتباط صمیمی میلن برادران و اقوام و خویشاوندان و روحیه کمک و مساعدت نسبت به افراد بی بضاعت و دستگیری از اقوام فقیرش را دارد و امروزه در میان جامعه افغانستان شهره عام دارند.

باهمان روحیه ایثار و فداکاری و دین مداری وبشر دوستی در شرایط کنونی که جامعه افغانستان پس از سالهای مستمر جنگ واشغال و ویرانی نیازمند به باز سازی دارد دوشادوش دیگر هموطنان خود در راه آبادی و سربلندی وطن گام برمیدارند که نمونه های عینی آن همانند ساختن حسینیه صاحب الزمان در غرب کابل منطقه دشت برچی جنوب مسجد اتفاق ،همکاری وکمک نزدیک با حوزه های علمیه کابل مانند مدرسه آیت الله تقدسی ومسجد اهل البیت وده ها مساجد وحسینیه از کمک مالی واقتصادی این مردم برخودارمی باشند.

جهت حفظ شعائر اسلامی مناسبت های مهم ديني وملي با نذر و نذورات همین مردم دردهها حسینیه و تکایا در کابل و هرات و مزار شریف برگزار می گردد.

در يك كمله اين كه اقتصاد هزاره هاي تركمن در خدمت هويت بخشي جامعه هزاره واحياء فرهنگ شيعه واستقلال افغانستان بكار گرفته شده است.

۱۳۸۸-۰۴-۱۰

هزاره

هزاره ها مردمي اند : صادق درستكار آرام و صلح جو و در عين حال شجاع پركار و زحمتكش مشاغل طاقت فرسا ولي كم در آمد هم چنين اغلب كارهاي توليدي و سازندگي كشور بدوش اين مردم مي باشد .


افغانستان يكي از فقير ترين كشور هاي جهان است و هزاره فقير ترين مردم آن هواي سرد طبيعت خشن سر زمين كم حاصل هزاره جات از يكسو استبداد و حشيانه رژيم ها از سوي ديگر سبب شده است كه اين مردم در عين عقب ماندگي علمي و فرهنگي به يك ملت سخت سر مقاوم و اهنين تبديل شوند . آنان از قتل عام ها ي فجيع و توطئه هاي بسيار تو انسته اند جان سالم بدر برند تحمل اين قوم در برابر تهاجم ناملايمات روزگار سرماي شديد محيط گرسنگي و تشنگي فوق العاده زياد است و با تمام فشار هايي كه عليه انان اعمال شده باز تو انسته اند پرچم تشيع را در قلب كشور بر افراشته نگهدارند بقسمي كه در اذهان عامه مردم از ذكر اسم هزاره تشيع نيز تبادر مي كند تقريبا 90% هزاره ها پيرو مكتب تشيع بوده و در اعتقاد به مباني اسلام و انجام فرايض راسخ و استوا ر مي باشند يكي از نويسندگان خارجي مي نويسند (( اگر سراسر جهان را كفر فرا بگيرد اسلام در داخل دره هاي جبا ل هندوكش و بابا بر اي ابد خواهد ماند ))


جامعه هزاره از بعضي مفاسد تباه كننده مانند : فحشا بچه بازي قمار شراب اعتياد به مواد مخدر و دريوزگي بر كنار مانده اند اين يك ادعا نيست . جهانگرداني كه در باره هزاره تحقيق نموده به اين حقيقت ا ذعان دارند بعضي از انها تحت تاثير قرار گرفته از روي تعجب نوشته اند (( با اينكه اين مردم در منتهاي فقر بسر مي برند اما تن به گدايي و دريوزگي نمي دهند ))مردم ما بايد قدر اين نعمت را بدانند و نگذارند كه اين گونه مفاسد در جامعه شان رخنه كنند .


هزاره در برابر تهاجمات خارجي همواره از افغانستان دفاع نموده اند و تا كنو ن هيچ نيروي استعماري نتواسته است قلب افغانستان را تسخير كنند مبارزات اين مردم عليه استعمار انگليس در گذشته و مبارزات امروزي شان عليه نيرو هاي متجاوز روي گواه بر اين حقيقت مي باشد و حتي از دو ر ترين زمان ها تا جايي كه تاريخ بيا د دارد هزاره ها سد استواري در برابر تهاجمات خارجي بوده اند چنانچه در برابر حملات كوروش اسكندر چنگيز تيمور شيباني از خود مقاومت عجيبي نشان داده اند همايون وقتي با يك نيروي خارجي به قندهار حمله نمود هزاره هاي داخل شهر قندهار سر سختانه به دفاع پرداختند .


هزاره داراي نيروي خلاقه و استعداد شگرف مي باشند كه متاسفانه بخاطر اعمال تبعيض نژادي از سوي دولت استعداد اين مردم راكد مانده و حتي خودشان متوجه نيروي سر شار مغزي شان نگرديده اند و نمي دانند كه سرمايه هاي مغزي شان به چه سادگي دارد هدر مي رود اگر اين قوم خواسته باشند مقام شايسته خويش را باز يابند چاره اي ندارند جز اينكه با يك تلاش انقلاب گونه نسل تازه خويش را به فرا گرفتن دانش وا دارند تا در برابر خدا و نسل شان مسول نباشند دانشي كه جهان را روشن كرده و ملل عالم در پرتو ان به كجا ها كه نرسيده اند آخر چرا فقط ما از نعمت آن محروم باشيم ؟


گويش هزاره لهجه اي از زبان فارسي ( دري ) مي باشد نجيب مايل هروي در باره خصوصيات اين لهجه مي نويسد (( گونه فارسي هزاره از اصيل ترين و كهن ترين خصيصه مربوط به زبان فارسي بر خوردار است . بطوريكه خصيصه هاي معمول در گونه هاي زبان فارسي سده چهارم و پنجم را دارا مي باشد .


از مردم هزاره يك سلسله بنام (( ارغونيه هزارجات )) در افغانستان حكومت كرده اند كه من در موقعش از انها سخن خواهم گفت تاريخ هزاره را به سه دوره مي توان تقسيم كرد دوران اقتدار و عظمت و ابهت كه از آغاز تاريخشان تا قرن دوازه هجري ( تا زمان هوتكيان و سدوزايي ها ) طول كشيد است . دوران متوسط و بين ا لبين كه در اين دوارن هزاره ها از حيث قدرت فرهنگ و اقتصاد مساوي با ساير اقوام بوده و اين دوره تا ظهور عبد ا لرحمن به بعد شرو ع مي شود . هزاره ها در زمان عبدا لرحمن دو ثلث از جمعيت و سر زمين خود را از دست دادند . فرهنگ صنعت و ثروت شان غارت شد از همه بد تر روحيه خود ار از دست دادند و ديگر هرگز نتوانستند كه ا ز زير بار ان همه ظلم و ستم قد راست كنند

منبع : پژوهشی در تاریخ هزاره ها نوشته : کاظم یزدانی افغانستان در پنج قرن اخیر نوشته :میر محمد صدیق فرهنگ تاریخ افغانستان بعداز اسلام نوشته : عبدالحی حبیبی .
و........